بی معرفت
پس از رمی آخرین بت بی درنگ قربانی کن، که این سه بت مجسمه تثلیثند،مظهر سه مرحله ابلیسی،فراموش نکن نیت یعنی این! همواره در نیت باش خودآگاه.
بدان که چه می کنی و چرا؟ظاهر این اعمال تو را در خود گم نکند،از معنی ها غافل نمانی،این همه اشاره است...
حج معانی کن ،نه حج مناسک،اینجا همه چیز به نیت وابسته است.
کسی که نفهمد در این مناسک چه می کند؟از مکه فقط سوغات آورده است.
چمدانش پر است و خودش خالی!
و در منی آخرین مرحله کمال را و ایده آل را ،آزادی مطلق را بندگی مطلق را
و اکنون در منی یی، ابراهیمی و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای ...
اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
من چه میدانم؟ این را تو خود می دانی.تو خود آنرا ،او را باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی.
من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم:
او اسماعیل توست ،اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد،یا یک شیء، یا یک حالت و حتی یک نقطه ضعف!!
اسماعیل برای ابراهیم تنها یک پسر برای پدر نبود؛
پایان یک عمر انتظار بود؛
پاداش یک قرن رنج؛
ثمره یک زندگی پر ماجرا؛
تنها پسر نوجوان یک پدر پیر؛
و نویدی عزیز پس ازنومیدی تلخ؛
مگر می توان با کلمات وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟!!!
جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل در ابراهیم.
دشواری سخت...
کدامین را انتخاب می کنی؟ ابراهیم!
خدا را یا خود را؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟ زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را؟ پدری را یا پیامبری را؟و.....
انتخاب کن ابراهیم...
تو در رسالت به بلندترین قله کمال رسیده ای اما در بندگی هنوز ناقصی، ای خلیل خدا!ابرهیم شده ای، اما بنده شدن دشوار تر است!باید آزاد مطلق شوی، آزادی مطلق شوی!
با دست های خویش بکش!
ای تسلیم حق، بنده خدا!
ای پدر اسماعیل!
اکنون ابراهیم بر سر یک دو راهی است:
باید انتخاب کند،
اسماعیلت را ذبح کن!
و این جا مراد از ذبح اسماعیل، ذبح علاقه اسماعیل باشد.
... ابلیس در دلش مهر فرزند را بر می افروزد و در عقلش، دلیل منطقی می دمد.
از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیلش را نگه می دارد.
این بار پیام صریح تر و قاطع تر!
روز دوم است،سنگینی مسئولیت بر جاذبه میل بیشتر از روز پیش می چربد.
ابلیس، هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری در فریب ابراهیم، باید بکار زند.
از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیل را نگه میدارد.
صریح تر و قاطع تر
کار توجیه سخت دشوار شد ....
ابراهیم احساس می کند که در انکار این پیام، ابلیس را اعتراف کرده است.
بر لبه پرتگاه سقوط!
ابراهیم بت شکن، بنیانگذار اسلام، راهبر خلق...
و چه می گویم؟؟
شرک؟ نه! شرک چند خدایی ست، پرستش دیگری یا دیگران با خدا؛
با هیچ حیله ای، نمی توان با هر دو کنار آمد...
اه، این داستان چه دشوار و هراس انگیز است!